عضو شورای سردبیری روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت :
مساله مصرف افسارگسیخته سوخت در ایران، سالهاست به موضوع دائمی اتاقهای فکر و میزهای کار دولتهای مختلف بدل شده است. آمارهای رسمی و غیررسمی، همه بیوقفه یک هشدار را تکرار میکنند: ادامه مسیر فعلی، بحران اقتصادی و زیستمحیطی را متورمتر خواهد کرد. اما در میان انبوه توصیههای تکنیکی، رفتاری و سیاستگزاری، یک حلقه مغفول اما حیاتی وجود دارد که اغلب کمتر درباره آن صراحت به خرج داده میشود؛ نوسازی ناوگان حملونقل. بدون حرکت ریشهای در این مسیر، حتی بهترین برنامههای صرفهجویی بنزین و کاهش آلایندگی، عملا در حد توصیه باقی خواهند ماند.
در حال حاضر، خیابانها و جادههای کشور میزبان میلیونها خودروی فرسودهاند که مصرف سوختشان تا سه برابر استانداردهای جهانی میرسد. متوسط عمر ناوگان حملونقل ایران دو تا سهبرابر کشورهای اروپاییست. هرچقدر کیفیت بنزین ارتقا یابد یا نحوه رانندگی بهینه شود، موتورهای ضعیف و سیستمهای احتراق ناکارآمد این خودروها، بخش عمده سوخت را میسوزانند و در قالب دود و دیاکسیدکربن بیرون میدهند.
تفاوت تکاندهندهای در مقایسه ایران با کشورهایی چون ترکیه مشاهده میشود؛ با تعداد مشابه خودروهای فعال، مصرف بنزین روزانه به گفته کارشناسان در ایران ۸۰ تا ۱۱۰ میلیون لیتر است، حال آنکه این رقم برای ترکیه بین ۸ تا ۱۰ میلیون لیتر متوقف شده. این فاصله نجومی، نه نتیجه فرهنگ رانندگی متفاوت، بلکه حاصل تفاوت کیفیت ناوگان و استانداردهای فنی وسایلنقلیه است.
کلیشههای رایج درباره کاهش مصرف سوخت، بیشتر انتقال مسئولیت را از سیاستگزاران به مصرفکنندگان عادی تشویق میکنند: رانندگی آرام، تنظیم باد لاستیک، تعویض دورهای شمع و فیلتر هوا. چنین راهکارهایی در خودروهای سلامت و نسل جدید، حقیقتا کارآمدند اما برای ناوگانی که نیمی از آن دچار پوسیدگی و ضعفهای ساختاری است، این نسخهها تاثیر ملموسی ندارند. تجربه جهانی نشان داده صرفهجویی واقعی زمانی رقم میخورد که خودروهای قدیمی و ناکارآمد، جای خود را به مدلهای استاندارد و کممصرف بدهند؛ خودروهای مجهز به موتورهای توربوشارژ کمحجم، پیشرانههای هیبریدی و الکتریکی و البته استاندارد آلایندگی یورو۵ و یورو۶.
تا چه زمانی باید شاهد وعدههای تکراری برای اسقاط میلیونها خودروی فرسوده باشیم؟ اجرای این هدف، سالهاست با مشکلات جدی روبهروست؛ نبود مشوق اقتصادی مناسب، اختلال در عرضه خودرو جایگزین، ضعف زیرساخت بازیافت و فقدان اراده الزامآور. حتی آنجا که طرح تعویض خودرو فورا راه افتاده، عرضه مدلهای هیبریدی و برقی محدود و قطرهای بوده است؛ که این کافی نیست.
ابعاد بحران فقط اقتصادی نیست. هر لیتر بنزین مصرفی در ناوگان فرسوده، یک تهدید زیستمحیطی و سلامتی عمومی نیز به حساب میآید. سهم خودروهای فرسوده در تولید آلایندههای خطرناک، سهمی تعیینکننده است و هرگونه بهبود کیفیت هوا، در گرو حذف همین متهمان قدیمی خواهد بود.
برای خروج از این بنبست، سه محور باید همزمان به حرکت درآیند: اجرای اسقاط اجباری و گسترده، تزریق خودروهای استاندارد به بازار و حمایت عملی از تحول در کیفیت سوخت و فرهنگ رانندگی. کنار گذاشتن هر یک از این ابعاد، مسیر را کند یا حتی عقیم میکند. باید پذیرفت ادامه روند فعلی یعنی اسیر ماندن در چرخه مصرف بالا، یارانههای کمرشکن و آلودگی غیرقابل مهار.
گام نخست، روبهرو شدن جسورانه با واقعیت فرسودگی ناوگان است. بدون تحرک جدی در حوزه نوسازی، بهزودی با بحران بزرگتر و اعداد مصرفی وحشتناکتر مواجه خواهیم شد. این انتخاب امروز، آینده اقتصادی و زیستمحیطی کشور را رقم میزند.
